کاربردهای تنظیم هیجانی در زندگی
تنظیم هیجانی به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربهی هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد (گراس، 2001). در اصل تنظیم هیجان نیازمند تعامل بهینهای از شناخت و هیجان جهت مقابله با شرایط منفی است، زیرا انسان با هر چه مواجه میشود آن را تفسیر میکند و تفسیرهای شناختی تعیین کنندهی واکنشهای افراد است (عبدی و همکاران، 1389). به عبارت دیگر، برداشت و تحلیل افراد از موقعیتها در تنظیم هیجانات آنها نقشی اساسی دارد.
پژوهش ها نشان میدهد تفاوتهای افراد در استفاده از سبکهای مختلف تنظیم هیجان شناختی موجب پیامدهای عاطفی، شناختی و اجتماعی مختلفی میشود. چنانکه استفاده از سبکهای ارزیابی مجدد، با هیجانهای مثبت و عملکردهای میان فردی بهتر و بهزیستی بالا ارتباط دارد (گراس و جان2، 2003). راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات به افراد کمک میکنند تا بر انگیختگیها و هیجانهای منفی را تنظیم کنند. این شیوهی تنظیم با شکلگیری یا بروز اختلالهای روانی رابطهی مستقیم دارد. بنابراین در نتیجهی ارزیابی نادرست از موقعیت به دلیل کمبود اطلاعات، برداشت اشتباه یا اعتقادات بیمنطق و نادرست، فرد راهبردهای شناختی خود را برای روبرو شدن با موقعیت تنیدگیزا بر میگزیند. در این دیدگاه، به افراد در بازسازی الگوی فکری آنان از طریق بازسازی شناختی کمک میشود. بدینترتیب، انتخاب راهبرد مقابلهای کارآمد در ابعاد شناختی، هیجانی و رفتاری بر افزایش استفاده از مقابلههای سازگارانه علاوه بر ارتقای سلامت روان اثرگذار است (امیدی و یعقوبی، 1390). علاوه براین، مهارتهای که در تنظیم هیجانی آموخته میشوند عبارتند از:
1- مهارتهای هیجانی: شناسایی و نامگذاری احساسات، ابراز احساسات، تعیین شدت احساسات، کنترل اضطرابها، کاهش فشار روانی و ….
2- مهارتهای شناختی: شناخت تأثیرات اجتماعی بر رفتار و ملاحظهی شخصی خود از چشم انداز جامعهای بزرگتر، استفاده از گامهای مشخص برای حل مسایل و تصمیم گیری و تعیین اهداف، پیش بینی پیامدها، درک دیدگاه دیگران، داشتن دیدگاهی مثبت به زندگی و….
3- مهارت خودآگاهی: مشاهده و شناخت احساسات خود، یافتن واژگانی برای بیان احساسات، آگاه شدن از ارتباط میان افکار، تعیین سهم تأثیر افکار و احساسها بر تصمیمها.
4- مهارت مدیریت احساسات و مقابله با فشار روانی: استفاده از گفتوگو با خود، برای پیدا کردن پیامهای منفی مانند انتقادات درونی مخرب، درک آنچه در پس هر احساس نهفته است، یافتن راههای مقابله با ترس و اضطراب و مدیریت خشم و اندوه. شناخت ارزش تمرینات بدنی، تصویرهای ذهنی هدایت شده و روشهای آرمیدگی.
5- مهارت همدلی و ارتباط مؤثر: درک احساسات و علایق دیگران و مد نظر قرار دادن دورنمای ذهنی آنان، احترام گزاردن به تفاوتهای موجود در احساسات افراد نسبت به پدیدههای مختلف، صحبت کردن دربارهی احساسات به صورتی مؤثر، شنونده و پرسشگری خوب شدن، تمایز گذاشتن میان حرف و عمل دیگران و واکنشها و قضاوتهای خود نسبت به آنها؛ ابراز علایق و احساسات خود بدون خشم یا انفعال نسبت به دیگران و مهارت قاطعیت.
6- مهارت مذاکرهی اصولی و مهارتهای رفتاری: نحوهی مذاکره با دیگران، والدین، اساتید، استفاده از الگوی برد- برد در بحث جهت حل تعارضات بین فردی، و مهارتهای رفتاری شامل: ارتباط غیرکلامی، برقراری ارتباط از طریق تماس چشمی و حالت چهره و لحن صدا (امیدی و یعقوبی، 1390).
2-5-2- شیوه های ایجاد تنظیم هیجانی
1-2-5-2.مشاهده و توصیف:
در این تکنیک، به افراد گفته میشود که هیجانها را توصیف کنید و هیچگاه مورد قضاوت قرار ندهید. گفته میشود که دقیقا تجربهی حال حاضر خود را مورد توجه قرار دهید. توجه کنید، بدون اینکه اسیر یا گرفتار تجربه شوید. تجربه کنید بدون اینکه به آن واکنش نشان دهید. بگذارید تجربیات، احساسات و افکار در ذهنتان بیایند و بروند، بدون آنکه به آن بچسبید و اینکه توجه خود را تحت کنترل قرار دهید، نه آنچه را می بینید(امیدی و یعقوبی، 1390).
در هنگام توصیف، برای تجربیات، عبارات و کلماتی را در نظر بگیرید. یک موضع بدون قضاوت و داوری در اختیار بگیرید. دقیقا واقعیتها را ببینید. به آنچه هست توجه کنید، نه اینکه چه چیزی “خوب” یا “بد”،”وحشتناک” یا “شگفت انگیز” است. هرگاه احساس یا تفکری بروز مییابد یا اینکه کاری را انجام میدهید، آن را شناسایی کنید. برای مثال، در ذهن خود بگویید: “عضلات شکمم منقبض شدهاند”. آنچه را که در حال حاضر برایتان اتفاق میافتد، را توصیف کنید. برای احساسات خود نامگذاری کنید. یک تفکر را درست به عنوان یک تفکر خطاب کنید و این مهارتها را آن قدر تمرین کنید که انجامشان ناخودآگاه شود و بدون درگیری ذهنی انجام شود (امیدی و یعقوبی، 1390).
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه: