است که به هیچ یک از سایر زبانهای داخل یا خارج اروپا ارتباط ندارد که در باختر پیرنه بدان سخنرانده میشود و زبان مالتی نیز یگانه زبان سامی با موقعیت ملی این قاره است.
اتحادیه اروپا ۲۴ زبان رسمی دارد و این اتحادیه خود را مدافع تنوع زبانی میداند. در این اتحادیه، سیاست زبانی بر عهده کشورهای عضو است و اتحادیه اروپا سیاست زبانی مشترکی ندارد. بلغاری، کرواتی، چکی، دانمارکی، هلندی، انگلیسی، استونیایی، فنلاندی، فرانسوی، آلمانی، یونانی، مجارستانی، ایرلندی، ایتالیایی، لتونیایی، لیتوانیایی، مالتی، لهستانی، پرتغالی، رومانیایی، اسلواکی، اسلوونیایی، اسپانیایی و سوئدی زبانهای رسمی اتحادیه اروپا هستند. همچنین زبانهای باسکی، کاتالانی، گالیسیایی، اسکاتلندی، گیلیکی و ولزی نیمهرسمی به شمار میروند.
۳-۲-۲-۴. ترکیب متنوع مذهبی اروپا
مسیحیت بزرگترین دین در اروپا به شمار میرود و ۷۶.۲ درصد اروپاییها خود را مسیحی میدانند (Global Christianity, 2011). عمده تاریخ اروپا تحت تاثیر فرهنگ مسیحی بوده و در واقع مسیحیت و فرهنگ مبتنی بر لایههای هویتی آن نیروی مسلط در تمدن غربی بوده و مسیر فلسفه، فرهنگ و علم را هدایت کرده است (Koch, 1994: 78). مسیحیت حداقل طی ۱۷۰۰ سال اخیر دین مسلط و شکلدهنده فرهنگ و هویت اروپایی بوده است. اندیشه فلسفی مدرن بسیار تحت تاثیر فلاسفه مسیحی مانند سنت توماس آکویناس و اراسموس بوده است. به رغم تنشها و جنگهای چند صد ساله میان مسلمانان و مسیحیان، مسلمانان تا حد زیادی به فرهنگ و آموزههای غرب کمک کرده است (۱۲۳Koch, 1994:). در اروپای امروز پیروان اسلام رو به افزایش است و به ویژه به دلیل ظهور تهدید افراطگرایی اسلامی از جمله القاعده و داعش در خاک اروپا چالشی در برابر فرهنگ و هویت مسیحی اروپا به شمار میرود. مردم کشورهای پرتغال، اسپانیا، لهستان، فرانسه، لوکزانبورگ، بلژیک، ایرلند، ایرلند شمالی (بخشی از بریتانیا)، ایتالیا، مالتا، اتریش، مجارستان، اسلوونی، کرواسی، اسلوواکی و لیتوانی عمدتا کاتولیک هستند. مردم کشورهای نروژ، ایسلند، سوئد، فنلاند، استونی، لتونی، بریتانیا، دانمارک، هلند، آلمان و سوییس نیز عمدتا پروتستان هستند. کشورهای کوزوو، آلبانی، بوسنی و هرزگووین، مقدونیه، مونتهنگرو، صربستان و بخشهایی از روسیه نیز دارای جمعیت مسلمان هستند.
همچنین کشورهای اروپایی با کاهش گرایش مردم به عضویت و شرکت در مراسمهای کلیسا رو به رو بودهاند. نمونه جالب توجه کشور سوئد است که در آن کلیسای سوئد که تا قبل از سال ۲۰۰۰ کلیسای دولتی بود، مدعی شد که ۸۲.۹ درصد مردم در آن عضو هستند. بررسیهای سال ۲۰۰۸ نشان داد این آمار به ۷۲.۹ درصد تنزل یافته است. با وجود این، مطابق آخرین نظرسنجی سال ۲۰۱۰ موسسه یوروبارومتر۵۳ در ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا (به علاوه سوییس، ایسلند و نروژ به عنوان کشورهای غیرعضو) به طور متوسط ۵۱ درصد شهروندان به خدا اعتقاد دارند، ۲۶ درصد به وجود نوعی روح یا نیروی حیات اعتقاد دارند و ۲۰ درصد به وجود نوعی روح، خدا یا نیروی حیات اعتقاد ندارند و البته ۳ درصد نیز پاسخ نداند. در عین حال، تنها ۱۸ درصد جمعیت سوئد به خدای شخصی اعتقاد داشتند. در عین حال، روند بررسی جمعیت پیروان ادیان از سال ۱۹۱۰ تا ۲۰۱۰ نشان میدهد که به رغم افزایش جمعیت اروپا با کاهش درصد پیروان ادیان در اروپا رو به رو هستیم (Atlas of Global Chritianity, 2010).
۳-۳. وضعیت جریانهای هویتطلب و جداییطلب در اروپا
در حال حاضر، ۳۲ کشور اروپایی با جنبشهای فعال جداییطلب رو به رو هستند. هرچند بسیاری از این جنبشها فعالیت چشمگیری ندارند، اما فعالیت شماری از آنها کاملا با برنامهریزی دقیق در حال انجام است و بیش از سایرین موفق بودهاند. با بروز بحران اقتصادی و وضعیت غیرقابل تحمیل رکود مالی و تجاری زمزمههای جداییطلبی را در گوشه و کنار قاره اروپا میتوان شنید. برخی از این مطالبات جداییطلبانه از چند دهه پیش و حتی قرنها قبل وجود داشتند. برای نمونه، جداییطلبی اسکاتلندیها و ایرلندیها و در عصرهای جدیدتر باسک و کاتالونیا و جداییطلبان بلژیک. اما در چند سال اخیر زمزمههای جداییطلبی برخی مناطقی به گوش میرسد که تاکنون زیرمجموعه کشور خود زیست میکردند. از جمله تازهترین آنها به جز شبهجزیره کریمه و شرق اوکراین، منطقه ونتو در ایتالیا است. به طوری که سال ۲۰۱۴ حدود ۲ میلیون نفر از جمعیت ۵ میلیون نفری شهر ونیز و منطقه اطراف آن، موسوم به ونتو در یک همهپرسی استقلال به صورت اینترنتی شرکت کردند. ۸۹ درصد شرکتکنندگان رای به جدایی از ایتالیا دادند تا بتوانند با عملکردی بهتر نسبت به دولت ایتالیا، با فسار مبارزه کنند و سیستم فاظلاب شهری را سامان بخشند و رکود اقتصادی را از بین ببرند.
در لهستان نیز جنبش جداییطلب کراکو به جدایی از بقیه کشور میاندیشد. این جنبش در انتخابات محلی سال ۲۰۱۰ موفق به کسب ۹ درصد شده بود که نسبت به انتخابات قبلی ۵۰ درصد افزایش داشت و با این حساب حامیان آن میتوانند به مرز ۲۰ درصد رسیده باشند. جالب اینجاست که هیچ یک از جنبشهای جداییطلب آن طور که معمولا تصور میشود، ضداتحادیه اروپا نیستند. آنها مدعی هستند ارز واحد یورو را حفظ خواهند کرد، اما برای دست یافتن به شرایط اقتصادی بهتر و رهایی از تبعیضهای حکومت کنونی خواهان استقلال هستند. از سال ۲۰۰۰ تا به امروز سه جنبش جداییطلب در اروپا موفق به جدایی از دولت مرکزی خود شدهاند که در نوع خود آمار قابل توجهی است. سه سرزمینی که از این جدایی حاصل آمدهاند، مونتهنگرو، کوزوو و کریمه بودهاند.
سال ۲۰۱۴ برای جنبشهای جداییطلب به ویژه آنهایی که جدیدتر هستند، سال پرمعنایی بود. به طوری که شبهجزیره کریمه در مارس ۲۰۱۴ در یک همهپرسی پرسر و صدا که کل اروپا و البته در مقیاسی وسیعتر جهان را تحت تاثیر قرار داد، جدایی خود را از اوکراین اعلام کرد تا به دامان روسیه پناه ببرد. به علاوه، فلمیشهای جداییطلب در بلژیک نیز در ماه می با شرکت در اتنخابات محلی این فرصت را یافتند تا یک بار دیگر بر حضور موثر خود در این کشور تاکید کنند. البته انتظار میرود همین تاکید بر تاثیر حضور، بحران جدیدی در عرصه سیاسی این کشور که سالهاست از بنبست سیاسی رنج میبرند، خلق کند. اما به جز کریمه و بلژیک، اسکاتلندیها و کاتالانها در سال ۲۰۱۴ گام بلندی برای برگزاری همهپرسی استقلال برداشتند که نتیجه هیچ یک از آنها جدایی نبود. همهپرسی اسکاتلندیها و کاتالانها از چند سال پیش یعنی زمانی که نارضایتی از کشورهای متبوع یعنی بریتانیا و اسپانیا به بالاترین حد ممکن رسیده بود،طراحی شد. در آن زمان بریتانیا و اسپانیا با بحران بانکی و اقتصادی رو به رو بودند و آمار بیکاری به شدت افزایش یافته بود. در بریتانیا دولت دیوید کامرون که در اسکاتلند از حمایت چندانی برخودار نیست، به دلیل اعمال سیاستهای ریاضت اقتصادی در این بخش از بریتانیا منفورتر هم شد. این سیاستهای ریاضتی در حال بر آنها تحمیل شد که انگلیس از نفت دریای شمال سود سرشاری میبرد. در حال حاضر، ۹۰ درصد سوخت فسیلی بریتانیا از اسکاتلند تهیه میشود. ذخایر طبیعی اسکاتلند در حدی است که هر شهروند اسکاتلندی میتواند ۳۰۰ هزار پوند از آن منتفع شود. به طور طبیعی چنین سرمایهاری هر اسکاتلندی را به جدایی وسوسه میکند. در کاتالونیا نیز کاتالانها شرایط مشابهی دارند. آمارها نشان میدهد ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی اسپانیا از طریق کاتالونیا و مالیاتی که مردم متول آن میپردازند، تامین میشود. به همین دلیل کاتالانها قصد دارند با استقلال این پول را صرف خود کنند، نه سایر مناطق این کشور که از نظر آنها طفیلی کاتالونیا هستند.
در ایتالیا نیز فساد رو به روز شدت مییابد و بیکاری امان جوانان را بریده است. پس از آنکه کریمه در اقدامی ناگهانی و ظرف مدتی نزدیک به یک ماه همهپرسی استقلال برپا و جداییاش از اوکراین را اعلام کرد، جوانان ونتو نیز در ایتالیا تلاش کردند با یک همهپرسی آنلاین اعتراض خود را نسبت به وضع موجود بیان کنند. در واقع، همانطور که همهپرسی کریمه اعتراضی به سرنگونی خشونتآمیز ویکتور یانوکوویچ بود، جوانان ونتو نیز با این کار اعلام کردند دولت میزبان آنها نیز فاسد و بیکفایت است و به آنها به چشم خارجی مینگرد. پس آنها نیز با جداییطلبی سهم بیشتری از زندگی طلب میکنند. هرچند ونیزیها و ونتوییها به این نکته توجهی ندارند که حامیان روسیه در کریمه توانستند با استفاده از محبوبیت یانوکوویچ در این شبهجزیره و البته حمایت بیدریغ روسیه به سرعت به استقلال دست یابند. تنها چیزی که آنها در شرایط دشوار اقتصادی خود میدیدند، این بود که بلافاصله پس از همهپرسی کریمه و استقلال آن میزان حقوق کارمندان دولت و بازنشستگان دوبرابر شده و سایر مردم حتی آنهایی که در ادارات دولتی کار نمیکنند، از مزایای بیشتری برخوردار میشوند.
نقشه ۱ پراکندی جغرافیایی جنبشهای هویتطلبی و جداییطلبی در اروپا
به منظور آشنایی بیشتر با اسامی و ویژگیهای جنبشهای هویتطلبی و جداییطلبی در اروپا به بخش ضمائم این پژوهش میتوانید مراجعه کنید.
جدول ۱ درگیری دو کشور با یک جنبش واحد
کشورهایی که با حروف لاتین مشخص شدهاند معمولا با یک جنبش واحد درگیرند.
A: اتریش- کارینتیا J: اسلواکی- منطقه مجارستان خود مختار اسلواکی
B: هلند و آلمان- فریسیا K: قبرس- بخش ترکنشین شمال قبرس
C: جمهوری چک- موراویا L: دانمارک- شلزویگ شمالی
D: لهستان- سیلسیای علیا M: بوسنی و هرزگوین- جمهوری صربسکا
E: رومانی- ژکلیلند N: نروژ، سوئد، فنلاندف روسیه- ساپمی
F: مونتهنگرو- ساندژاک
G: لیتوانی- لاتگاله
H: لتونی- ساموگیتیا
I: سوئد- اسکانیا
جدول ۲ جنبشهای جداییطلب و هویتطلب درون یک کشور
کشورهایی که با رنگ و عدد مشخص شدهاند شامل مناطق متعددی هستند که ذیل یک کشور داعیه جداییطلبی دارند.
بریتانیا
۱. اسکاتلند ۲. یوکشایر ۳. مرکیا ۴. ولز ۵. کورنول ۶. اوستر (ایرلند شمالی) ۷. شتلند ۹. اورکنی ۹. اوتر هبرایدز
فرانسه
۱. اوکیتانی ۲. نیس ۳. ساوی ۴. آلساک ۵. نورماندی ۶. بریتانی ۷. کورس
ایتالیا
۱. پادانیا ۲. لیگوریا ۳. اینسوبریا ۴. لومبارای ۵. تیرول جنوبی ۶. ونتو ۷. فریول ونزیا گیولیا ۸. سادینیا ۹. سیسیل
آلمان
۱. باواریا ۲. لوساتیا ۳. شلزویگ جنوبی
بلژیک
۱. فملیش ۲. والون
صربستان
۱. ووجوودنیا ۲.
