ویژگی یکپارچگی
یکپارچگی عبارت است ازارزشهاوسیستمهایی که مبنای یک فرهنگ قوی را تشکیل میدهند. سازمانهای یکپارچه به سبب برخورداری ازیک فرهنگ باثبات،هماهنگ ومنسجم گرایش بالایی به اثربخشی دارند.دراینگونه سازمانهارفتاراعضاریشه درمجموعهای ازارزشهای مرکزی داردوپیروان آنان دارای مهارت بالایی برای دستیابی به توافق حتی برسرمسائل پیچیده هستند.سازمانهای یکپارچه تدوینکننده یک گرایش ومجموعهای از نظامهای سازمانی هستندکه یک سیستم درونی برمبنای حمایت ورضایت طرفین راایجادمینمایندودارای کارکنانی باسطح تعهدبالا،مجموعهای ازارزشهای بنیادین شیوهای مجزابرای انجام کارومجموعهای روشن ازبایدهاونبایدهامیباشند.یکپارچگی فرهنگی قوی بر مبنای سیستمی مشترک ازاعتقادات،ارزشهاونشانههارابه وجودمیآوردکه کاملاتوسط اعضای سازمان قابل فهم است واین سیستمهای کنترل ضمنی ونامحسوس برمبنای ارزشهای درونیشده میتوانند وسیلهای مؤثربرای دستیابی به هماهنگی وانسجام نسبت به سیستمهای کنترل بیرونی باشندکه وابسته به قوانین ومقررات روشن هستند.قدرت این شیوه عملیاتی زمانی که اعضای سازمان با موقعیتهای ناآشنامواجه میشوندمحرزمیگردد.یکپارچگی افرادراقادرمیسازدتا واکنش مناسبی را در شیوهای قابل پیشبینی به یک محیط غیرقابل پیشبینی (باتأکیدبراصولی برمبنای ارزشها) از خودنشان دهند (دنیسون،1990،دنیسون ومیشرا[1]،1995).
شاخصهای ویژگی یکپارچگی عبارت است از:هماهنگی وانسجام[2]توافق[3]ارزشهای بنیادین[4]
1-هماهنگی وانسجام:درسازمانهایی که دارای سطح بالایی ازفرهنگ بالایی ازفرهنگ هماهنگی و انسجام هستندبخشهاوواحدهای مختلف سازمان به خوبی توانایی کارکردن باهم برای دستیابی به اهداف مشترک رادارامیباشند(داونپورت،1998).
2-توافق: سازمانهای متفق دارای توانایی بالا برای دستیابی به اجماع و اتفاق نظرحتی بر روی مسائل حساس هستند. توافق هم سطح پنهان آن و هم توانایی پوشاندن اختلافات زمانی که وقوع مییابد را شامل میشود (فی ودنیسون[5]2003،بلاک[6]،1991).
3-ارزشهای بنیادین:ارزشهای بنیادین مجموعهای ازارزشهای مشترک دریک سازمان است که ایجادکننده حسی قوی ازهویت ومجموعهای روشن ازانتطارات است (بلاک،1991).
مأموریت شامل تعریف وتعیین جهتهای طولانیمدت برای سازمان است.مأموریت یارسالت یک سازمان ارائهدهنده اهداف،معانی ومفاهیمی ازسازمان است که به وسیله تعریف نقش اجتماعی و تعریف اهداف بیرونی سازمان به دست آمده است.مأموریت یک سازمان شامل جهتهای روشن و اهدافی است که برای تعریف یک مسیرمناسب برای فعالیتهای سازمان واعضای آن به کارمیرود.افرادباداشتن درکی روشن ازمأموریت سازمانی درونی شودوسازمان به وسیله آن شناسایی گردد،به تعهدکوتاهمدت وبلندمدت سازمان کمک خواهدنمود.زمانی که افرادوسازمان درمسیراهداف قرارگیرندوهدفگرا[7]باشند،موفقیت دستیافتنیتربه نظرمیرسد(دنیسون ونیل،1996).
شاخصهای ویژگی مأموریت عبارتنداز:نیت وجهت استراتژیک[8]اهداف ومقاصد[9]چشمانداز[10]
1-نیت وجهت استراتژیک:نیت وجهت استراتژیک بیانگرآرمان سازمان بوده وچگونگی ایفای نقش ومشارکت افرادرادرسازمان روشن میکند(همل وپاراهالد[11]،1994).
2-اهداف ومقاصد: مجموعهای روشن ازاهداف ومقاصدکوتاهمدت میتواند بامأموریت،چشماندازو استراتژی سازمان مرتبط باشد وجهتهای روشنی رابرای هرفرددرکارش فراهم کند (دنیسون و میشرا،1995).
3-چشمانداز:چشماندازدیدگاهی مشترک ازحالت مطلوب آینده میباشد.چشماندازمجموعه ارزشهای بنیادین سازمان راشکل داده واذهان وقلوب افرادسازمان راتسخیرمیکندودرعین حال فراهمکننده جهت بوده و به عنوان راهنمایی برای افرادسازمان است(دنیسون ونیل،1996).
[1].Denison and Mishra
[2].Coordination and Integration
[3].Agreement
[4].Core Values
[5].Fey and Denison
[6].Blac
[7].Goal Directed
[8].Strategic Direction and Intent
[9].Goals and Objectives
[10].Vision
[11].Hamel and Parahald
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
رابطه رهبری تحولآفرین وفرهنگ سازمانی بامدیریت دانش معلمان ابتدایی زن آموزش وپرورش ناحیه3شیراز