تحلیل یافتهها:
ابزارهای تحلیلی گوناگونی در این فاز از پروژه معرفی میشوند که بر حسب نیاز میتوان از آن ها بهره گرفت. ابزارهایی نظیر نمودار علت و معلول، تحلیل پارتو، استفاده از پایگاه دادههای بهینه کاوی و رتبه بندی عملکرد مالی، از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. به منظور پیدا کردن نقاط نامناسب[۷۳] سازمان و تحلیل آنها میتوان گامهای زیر را اجرا نمود:
گام اول: تایید طرح کلی زنجیره تامین و فرایندهای اصلی کسب و کار تحت بررسی میباشد. سپس جلسات طوفان فکری به جهت شناسایی و مستندسازی برداشتها و اظهار نظرهای اولیه برگزار میشود.
گام دوم: کمی کردن و توجیه کردن این برداشتهای اولیه میباشد. برای مثال اگر به این نتیجه رسیده باشیم که سطح موجودی به شکل غیر عادی بالا است، به کمک دادههای سری زمانی سطح موجودی به کمی کردن و توجیه کردن این برداشت اولیه خواهیم پرداخت. در ادامه برای معتبر ساختن برداشتهای اولیه ممکن است تا به دادههای اضافی و بیشتری پیرامون موضوعی خاص نیاز داشته باشیم، که بایستی دادههای جدید را جمع آوری نماییم.
گام سوم: شناسایی محرکهای کلیدی هزینههای کسب و کار است. این کار با توجه به برداشتهای کمی شدهی اولیه و از طریق به کاربردن فرمولها و روابط مالی مناسب صورت میپذیرد. برای مثال سود یک شرکت که عملیات حرارتی انجام میدهد، عمدتا از میزان بهره برداری از کورههای آن تعیین میشود.
تا این لحظه نقاط نامناسب سازمان شناسایی شده است. در ادامهی مراحل فاز تحلیل به شناسایی عارضههای اصلی و ساخت نمودارهای علت و معلول برای این عارضهها خواهیم پرداخت. سپس به کمک روشهای گوناگون نظیر دسترسی به پایگاه دادههای بهینه کاوی، راهکارهای مناسب برای غلبه بر علل ریشهای و فرصتهای بهبود تعیین میگردد و به کمک تحلیلهای مالی نظیر سود/هزینه، اقدامات بهبود اولویتبندی خواهند شد.
ارائه بازخور:
در این فاز نتایج کار به مدیریت و کاربر کسب و کار ارائه میشود و تیم عارضهیابی با ارائه گزارشها و فرصتهای بهبود به بحث پیرامون یافتههای خود میپردازد تا اقدامات اجرایی مورد توافق طرفین را تعریف و تثبیت نمایند.
در نهایت نیز کلیهی اقدامات صورت گرفته در قالب گزارش مناسب، مستند خواهد شد. این متدولوژی دارای مزایا و معایب گوناگونی است که الیاسی به آن اشاره کرده است. نقاط قوت آن عبارتند از:
یک فرایند تقریبا سریع و کارا
یک روش عارضهیابی قابل توجه از بعد مقیاس زمانی
یک دید کل نگر از ساختار زنجیره تامین میدهد.
توسط یک طرف ثالث و با کمترین تاثیر از عملیات موجود انجام میپذیرد.
ضعفهای این روش عبارتند از:
فرصت بسیار محدودی در اختیار کارمندان قرار میدهد تا بتوانند به عنوان اعضای تیم عارضهیابی شرکت کنند.
تا حد قابل توجهی به دانش قبلی اعضای تیم نیاز دارد.
به مقدار زیادی آموزش برای اعضای تیم به منظور ماهر شدن آن ها در این روش نیاز است.
روش تعیین ارزش مشتری
روش تعیین ارزش مشتری و یا فوگین[۷۴] یک روش کیفی برای تعیین ارزشی است که مشتری از خدمات و محصولات تولید شده انتظار دارد. تعیین ارزش مشتری مانند سایر روشهای کیفی، بر مصاحبههای دقیق، تمرکز گروهی و مشاهدات انجام شده استوار است. این روش در تکنیکهای مصاحبه و تحلیل دادهها و همچنین به طور گسترده در ارائه یافتهها با سایر روشها تفاوت دارد. علاوه بر این در یک گزارش ساده، گزارش دهنده برای ارائه گزارش خود از یک نمودار منحصربه فرد استفاده میکند که سلسله مراتب ارزش خوانده میشود. نمودار سلسله مراتب ارزش سه نوع بعد ارزش را دربر میگیرد که در شکل ۲‑۶ نمایش داده شده است.
سطح واقعی محصولات و خدمات که خصوصیات آن ها خوانده میشود.
سطح میانی که بیشتر ملاحظات ذهنی است و نتیجه این بررسی است که مشتری چه محصول یا خدمتی را میخواهد و یا نیاز دارد که به آن نتیجه یا پیامد میگویند.
بالاترین سطح که منعکس کننده ارزش اصلی و هدف مصرف کننده از خرید محصول یا خدمات است که جز پایانی مطلوب خوانده میشود.
شکل ۲‑۶: سلسله مراتب ارزش
همانطور که گفته شد در روشهای کیفی از مصاحبه و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده میشود. در این روش نیز دو تکنیک خاص برای مصاحبه و جمع آوری دادههای مورد نیاز برای ساخت نمودار سلسله مراتب استفاده میشود. اولین تکنیک، تکنیک پلکانی است که یک متد ساختار یافته معتدل برای مصاحبه به حساب میآید. این تکنیک به ویژه برای اندازهگیری وابستگی و ارتباط بین سه عنصر سلسله مراتب ارزش طراحی شده است. این روش با شناخت ویژگیها و خصوصیات مدنظر مشتری آغاز میشود، سپس مجموعهای از سوالات اکتشافی برای تعیین ارتباط بین ویژگیها و نتایج سفارشات بالاتر و تشریح مرحله پایانی استفاده میشود. دومین تکنیک به تکنیک سیاحت بزرگ مشهور است و به دنبال کشف این موضوع است که خدمت و یا محصول چگونه توسط مشتری با یک مفهوم ویژه سنجیده و ارزیابی میشود. مصاحبه کننده از مصاحبه شونده میخواهد تا یک موقعیت ویژه را توصیف کند و سپس همراه با جزییات کامل توضیح دهد که در این موقعیت در سازمان چه روی خواهد داد (منتزر[۷۵] و همکاران، ۱۹۹۷).
بعد از آنکه دادههای مورد نیاز از مصاحبههای انجام شده جمع آوری گردید، تحلیل دادهها صورت میگیرد. در این مرحله ابتدا کلیه دادهها کدگذاری میشوند و در یک بانک اطلاعاتی ذخیره میگردند. پس از ذخیره اطلاعات باید صحت آن ها توسط مصاحبه شونده تایید شود. پس از تایید صحت اطلاعات باید اطلاعات مربوط به هر یک از سه بعد ( ویژگیها، نتایج و مرحله پایانی) تشخیص و تعیین شوند و پس از آن با توجه به اطلاعات جمع آوری شده ارتباطات مناسب بین این سه بعد برقرار گردد. این ارتباطات در واقع سلسله مراتب ارزش را شکل میدهند. منافع مختلفی از به کارگیری تکنیک تعیین ارزش مشتری بدست میآید. این متد باعث میشود تا اطلاعات زیادی از مشتری کسب شود، در نتیجه کمترین خطا در توسعه محصول یا خدمت روی میدهد. این روش علاوه بر ایجاد بهبود در محصول، زمینه ایجاد نوآوری را نیز فراهم میکند و دارای رویکردی آیندهنگر است. این تکنیک میتواند ویژگیهای منفی که منجر به ایجاد مشکل در زنجیره میشوند را استخراج کند.
تکنیک تعیین ارزش مشتری به طور گسترده در موقعیتها و حالات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. فلینت و منطزر سلسله مراتب ارزش را برای تعیین ویژگیهای تامینکنندهها و نتایج مشتریان در لجستیک به کار گرفتند. از این رو تکنیک تعیین ارزش مشتری یک روش مناسب و قابل رشد برای عارضهیابی زنجیره تامین و لجستیک است و با ایجاد تغییرات کمی در آن، میتوان از این روش به عنوان یک تکنیک قدرتمند عارضهیابی استفاده کرد (فلینت[۷۶] و منتزر، ۱۹۹۷).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |