صنعت ورزش بازاری است که در آن محصولات ورزشی به خریداران آن که خواهان خدمات ورزشی، سلامت و تندرستی، تفریحات سالم یا اوقات فراغت مرتبط با ورزش میباشند عرضه گشته و ممکن است شامل فعالیتها، کالاها، خدمات، افراد، مکانها یا عقاید باشد (معماری،1386). در این رابطه پارخوزه[1] (2001) بازار ورزش را به پیش بینی، مدیریت و تأمین نیازها و خواستههای مشتریان از طریق به کارگیری و اجرای اصول بازاریابی میداند. به عقیده وی، ورزش ویژگیهای منحصر به فردی دارد (جدول 2-1) که در سایر زمینهها یافت نمیشود. غیر قابل پیش بینی بودن، ناملموس بودن، تناقض، فساد سریع (نابود شدنی) ، فردیت (وابسته بودن به فرد) ، وابستگی عاطفی، تسهیلات اجتماعی، مصرف جمعی، و غیر قابل کنترل بودن عواملی هستند که با هم موجب ایجاد چالشهایی برای مدیران ورزشی میشوند (مولین و همکاران[2]،2007).
همچنین پارکز و همکاران[3] (1998) صنعت ورزش را دارای فرصت های بسیار برای مدیران ورزش معرفی کرده و وجود شناخت و درک تنوع خیره کننده فرصت ها در صنعت ورزش را برای مدیران ورزش مهم عنوان می دارند. آنها صنعت ورزش را به سه بخش اجرایی، تولیدی و ترویج تعریف می کنند. در بخش اجرا مخاطب امور ورزشی هستند، در بخش تولیدی مخاطبان فراورده های تجهیزاتی و تولیدی در اجرا معرفی می شوند و در نهایت در بخش ترویج، جامعه مخاطب را رسانه ها، تبلیغات و تصدیق شامل می شود. از این رو آنچه که به عنوان ورود دانشگاه و بخش آکادمیک ورزش کشور در صنعت ورزش باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی بخش دوم صنعت یعنی تولیدکنندگان لوازم و تجهیزات ورزشی هستند که بیش از هر بخش نیازمند دانش علمی می باشند
[1] -Bonnie L.Parkhouse
[2] Mullin B.J., Hardy S., & Sutton
[3] Parks, Beverly & Quarterman