دفاع های انکاری: دور نگهداشتن عوامل استرسزا، افکار،احساسها، تکانهها، یا مسئولیت ناخوشایند یا ناپذیرفتنی از آگاهی
الف) انکار: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با امتناع از پذیرفتن جنبهی دردناک واقعیت یا تجربهای که برای دیگران آشکار است..
ب) فرافکنی: نسبت دادن صفات یا احساسهای شخصی ناخوشایند به دیگران برای مصون نگهداشتن خود از اعتراف به ویژگیهای شخصی زننده.
ج) دلیل تراشی: مخفی کردن انگیزههای واقعی افکار، اعمال، یا احساسها با توجیه کردنهای اطمینان بخش یا خودیاری اما نادرست.
5-6-3-2. دفاع هایی که تصورات ذهنی را خیلی تحریف می کنند: تحریف شدید خود یا دیگران:
الف) شکافتگی: تقسیم کردن حالتهای عاطفی متضاد و ناتوانی در ادغام کردن ویژگیهای مثبت و منفی خود با دیگران در تصورات ذهنی منسجم.
6-6-3-2. دفاع هایی که اقداماتی را در بر دارند: پاسخ هاسس به تعارض یا استرس که عمل یا کنارهگیری را دربردارند.
الف) برون ریزی: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با اقدامات بجای افکار یا احساسات.
ب) پرخاشگری انفعالی: نشان دادن اطاعت بیش از حد ظاهری برای پوشاندن مقاومت، خشم، و رنجش پنهان
ج) واپسروی: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با برگشتن به رفتارهای بچه گانه.
7-6-3-2. دفاع هایی که جدایی از واقعیت را دربر دارند.
الف) فرافکنی هذیانی: نسبت دادن هذیانی صفات یا احساسهای شخصی ناخوشایند به دیگران برای مصون نگهداشتن خود از اعتراف به ویژگیهای شخصی زننده.
ب) تحریف روانپریشی: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با متوسل شدن به سوء تعبیرهای هذیانی واقعیت (انجمن روانپزشکی امریکا، 2000؛ ترجمه نیکخو و همکاران، 1384).
در نظام روان تحلیل گری هر اختلال روانی با مکانیزم های دفاعی غیر انطباقی مشخصی همراه است و دفاعها نقش مهمی در سلامت روانی افراد ایفا می کنند(بوند و پری،2004). از این رو به نظر می رسد که بتوان مکانیزم های دفاعی را به عنوان شاخص پیش بینی کننده اختلالات روانی به کار برد.
4-2- طرحواره های ناسازگار اولیه
اطلاعاتی که ما از جهان خارج می گیریم در شبکه پیچیده ای از دانسته ها و اطلاعات قبلی مورد تفسیر قرار میگیرند. از زمانهای قدیم درباره تاثیر دریافتهای قبلی در ادراک ها و تصورات جدید نظریاتی عنوان شده است. یکی از قوی ترین سازوکارها و مفاهیمی که در این مورد به کار رفته طرحواره است. طرحواره ها را می توان ساختارهایی برای بازیابی مفاهیم کلی ذخیره شده در حافظه یا مجموعه ی سازمان یافته ای از اطلاعات باورها و فرضها دانست.محتوای هر طرحواره از طریق تجربه های زندگی فردی ساخته و پرداخته می شود،سازمان می یابد و در ادراک و ارزیابی اطلاعات جدید مورد استفاده قرار می گیرد(.مارتین، 1990؛ به نقل از سالاری، 1392)
یانگ(1999) معتقد است که طرحواره الگوی ثابت و درازمدتی است که در دوران کودکی به وجود آمده تا زندگی بزرگسالی نیز ادامه یافته است ما از طریق این طرحواره ها به جهان نگاه می کنیم طرحواره ها باورها و احساسات مهمی در مورد خود ومحیط می باشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته اند آنها خود تداوم بخشند و در برابر تغییر مقاومت زیادی نشان می دهند.
طرحواره ها را می توان ساختارهایی برای بازیابی مفاهیم کلی ذخیره شده در حافظه یا مجموعه ی سازمان یافته ای از اطلاعات باورها و فرض ها دانست.محتوای هر طرحواره از طریق تجربه های زندگی فردی ساخته و پرداخته می شود،سازمان می یابد و در ادراک و ارزیابی اطلاعات جدید مورد استفاده قرار می گیرد.(یانگ، 2003)
طرحواره ها از طریق پردازش اطلاعات بر رفتار تاثیر می گذارند و در جریان تفکر به تصمیم گیری کمک می کنند و قابل انتظار ترین پیش بینی را فراهم می آورند. اما در برخی فرایندهای ذهنی ممکن است در نقش عاملی مقاوم در برابر تغییر عمل کنند و موجب کندی در فرایند تغییر الگوهای رفتاری شوند( یانگ، 2007). بر این اساس یانگ(1990) معتقد است که طرحوارهِ، الگوی ثابت و دراز مدتی است که در دوران کودکی به وجود آمده و تا زندگی بزرگسالی نیز ادامه می یابد. لذا طرحواره ها دانش افراد در مورد خودشان و جهان هستند و در نحوه تفسیر افراد از رویدادها تاثیر می گذارند(یانگ،2003).
طرحواره به طور کلی ، به عنوان ساختار ، قالب یا چهارچوب تعریف می شود . واژه طرحواره در روان شناسی و به طور گسترده در حوزه شناختی ، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی ، طرحواره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند . طرحواره ، بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده یک واقعه است . به عبارت دیگر طرحی کلی از عناصر برجسته یک واقعه را طرحواره می گویند. در روان شناسی ، احتمالا این واژه بیشتر با کارهای پیاژه تداعی می شود ، چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرحواره ها بحث کرده است . در حوزه رشد شناختی ، طرحواره به عنوان « نقشه انتزاعی شناختی » در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است . بنابراین ما به یک طرحواره زبانی برای فهم یک جمله و به یک طرحواره فرهنگی برای تفسیر یک افسانه نیازمندیم . در حوزه شناخت درمانی بک (1967) در اولین نوشته هایش به مفهوم طرحواره اشاره کرد( یانگ و همکاران ، 1390).
یانگ معتقد است هر کدام از علائم آسیب شناسی روانی با یک یا تعداد بیشتری از طرحواره های اولیه مرتبط است (دیلات و همکاران ،2004 ؛ به نقل ازشهامت ، 1389). همچنین یانگ معتقد است روش هایی که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند در شکل گیری رشد دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت و رفتار آنها تأ ثیر فراوان و عمیقی دارد. الگوها و رفتارهای نادرست والدینی و رفتارهای ناسالممی تواند منجر به ایجاد طرحواره های ناسازگار اولیه و در نهایت بروز مشکلات رفتاری ، اختلالات هیجانی ، اختلالات شخصیت شود (کاملی و همکاران،1390، به نقل از سالاری،1392). یانگ مطرح کرد که تجارب آزارنده مداوم با مراقبان و افراد مهم زندگی در طول دوران کودکی و نوجوانی در تعامل با خلق و خوی درونی می تواند منجر به خود حفاظتی در روش های ناکارامد تفکر ،احساس و رفتار شود ( ریجکیبوئر و دی بو، 2010؛ به نقل از سالاری، 1392). در طرحواره درمانی، طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان یک الگو یا موضوع گسترده و جامع تعریف می شوند که متشکل از هیجانات ، حافظه ها و شناخت ها و احساس های بدنی در ارتباط با خود، در روابط با دیگران هستند و در دوران کودکی و نوجوانی به وجود می آیند در سراسر زندگی شخص وجود دارند و تاحدزیادی ناکارآمدند(تیم،2010). در شناخت درمانی ، مفهوم طرحواره برای درک و درمان اختلال های شخصیت اساسی و ضروری است (یانگ و همکاران، 2003به نقل از تیم ، 2011).
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه: