با اینکه در کتب مختلف تماشاگر و هوادار مترادف هم معنی و به جای هم مورد استفاده قرار میگیرند اما ناگفته نماند که باید بین تماشاگر و هوادار تمایز قائل شد. همانگونه که ون، هانتر، رایان و رایت[1] (2001) این موضوع را بیان میکنند، به عقیده آنها هواداران[2] ورزشی افرادی هستند که به یک ورزش، تیم و یا ورزشکار علاقه دارند و آن را دنبال میکنند. تماشاگران ورزشی[3] آنهایی هستند که عملا یک رویداد ورزشی را به طور مستقیم یا از طریق رسانهها (رادیو، تلویزیون و اینترنت) تماشا میکنند. متاسفانه هواداران ورزشی و تماشاگران ورزشی حتی توسط برخی از نویسندگان ورزشی نیز به جای یکدیگر به کار برده میشوند. این دو واژه نباید به جای هم به کار برده شوند. زیرا برخی از هواداران ورزشی به ندرت رویداد ورزشی را از نزدیک تماشا میکنند در حالی که برخی از تماشاگران علاقهای به این ندارند که با تیم یا بازیکن خاصی شناخته شوند. همچنین فردی که به خاطر همراهی دوستان به تماشای مسابقه خاصی آمده و هیچ علاقهای به خود مسابقه ندارد را نمیتوان هوادار به حساب آورد، هر چند که این فرد را میتوان در گروه تماشاگران قرار داد. برای تمایز قائل شدن بین هواداران ورزشی و تماشاگران ورزشی، هواداران ورزشی را برای توصیف افرادی با علاقه پایدار در یک ورزش به کار میبرند، در حالی که تماشاگران ورزشی را برای توضیح افرادی که عملا شاهد یک رویداد هستند به کار میبرند. به طور حتم اکثریت افرادی که به تماشای یک مسابقه یا رویداد میروند، هوادار آن ورزش، یا یکی از تیمها یا بازیکنان درگیر در آن مسابقه هستند (46).
حمایت هوادار است که اساس صنعت ورزش را تشکیل میدهد (47). هواداران یکی از مهمترین گروههای مشتریان برای بازاریابان ورزشی هستند. زیرا تماشای یک ورزش به عنوان یکی از قسمتهای برجسته صنعت تفریح شناخته شده است. بنابراین درک مفهوم هواداران ورزشی یک وظیفه و یکی از نقاط اصلی موفقیت متخصصانی است که در رشته صنعت ورزش فعالیت دارند (48). با وجود این، درک رفتارهای هواداران تنها به یک عامل بستگی ندارد بلکه دامنه وسیعی از دلایل را در بر میگیرد (49).
هواداران متعهد ورزشی کسانی هستند که زمان، پول و احساساتشان را در ورزش صرف میکنند. آنها مقداری دانش درباره ورزش مورد علاقه دارند و ممکن است هنگام مصرف یک رویداد، وضعیت روحی گوناگونی را تجربه کنند. برای این افراد، ورزش چیزی بیشتر از فقط یک سرگرمی است (48).
هواداری[4] به فرد اجازه میدهد بدون اینکه به مهارت خاصی نیاز داشته باشد، بخشی از بازی باشد (50). هواداری فواید اجتماعی همچون احساس صمیمیت، وحدت و همبستگی دارد، همچنین وجهه اجتماعی و عزت نفس را بهبود میبخشد (51). از طرف دیگر لی (2011) کارکردهایی همچون ایجاد یک منظره، نمایش استعداد، تخلیه تنش، تثبیت ارزشهای فرهنگی، فراهم آوردن دوام در زندگی هواداران، تقویت همنوایی و همرایی اجتماعی، ساختن روحیه تیمی وفاداری برای یک سازمان و فراهم آوردن مکانی که سودهای تجاری را افزایش میدهد را به عنوان کارکردهای هواداری مطرح میکند (48).
در سالهای اخیر، ورزش به طور عام و فوتبال به طور خاص توجه فزاینده متخصصان تجارت، و دانشگاهیان را به خود جلب کرده است. در رادیو و تلویزیون باشگاههای فوتبال به عنوان “تجارت بزرگ”[5] توصیف شده است. باشگاههای ورزشی، به عنوان “نشان” و حامیان آنها “مشتریان” نامیده میشوند. یکی از فرضیات ممکن در زمینه “تجارت بزرگ” آن است که تجارت فوتبال نسبت به بخشهای مرسوم تجارت[6] قانون خود را دنبال میکند (52). پژوهشگران خاطرنشان کردهاند که ورزش ویژگیهای منحصر به فردی را نشان میدهد از جمله محصول آن غیریکنواخت و غیرقابل پیشبینی است، و بازاریابان ورزشی کنترل اندکی و یا هیچ گونه کنترلی روی محصول اصلی ورزش (مسابقه) ندارند (53). پس باید بیش از پیش بر روی قسمت ثانویه خدمت تمرکز کنند و نهایت استفاده را از آن ببرند.
یکی از عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار در صنعت فوتبال جذب و حفظ هواداران باشگاه با هویت باشگاه است. هواداران فوتبال دارای نقش انکارناپذیری در ادامه حیاط صنعت فوتبال هستند. گرچه صنعت فوتبال در بسیاری از کشورهای اروپایی به گونهای تجاری شده که هواداران فوتبال فقط برای افزایش سرمایه باشگاه نمیباشند (54).