تعریف ورشکستگی (درماندگی)
ماده ۴۱۲ قانون تجارت درباره ورشکستگى چنین تصریح دارد ورشکستگى تاجر یا شرکت تجارتى در نتیجه توقف از تأدیه وجوهى که بر عهده او است حاصل شود. حکم ورشکستگى تاجرى را که حینالفوت در حال توقف بوده تا یکسال بعد از مرگ او نیز مىتوان صادر نمود
با استفاده از ماده مزبور مىتوان گفت هرگاه تاجر یا شرکت تجارتى قادر به پرداخت بدهى خود نباشد دچار توقف مىگردد و ورشکسته مىباشد و به بیان دیگر وقتى کلیه اموال و دارائى تاجر یا شرکت تجارتى اعم از منقول یا غیرمنقول و … کافى براى پرداخت قروض و بدهى وى نباشد او را ورشکسته مىنامند
واژه “Failure” در فرهنگ لغات وبستر بهعنوان وضعی یا حالت کسری داشتن و یا ناکافی بودن «قصور کردن» تعریف شده است. در حالی که در تمامی فعالیتهای تجاری، برنامهریزیها در جهت نیل به موفقیت صورت میگیرد، اما همه آنها به اهداف خود دست نمییابند.
این واقعیت که بسیاری از شرکتها از دستیابی به موفقیت باز میمانند، تا حدی از آمار شرکتهای رو به تزایدی که هر ساله دست از ادامه فعالیت میکشند مشهود میباشد. همه موارد توقف فعالیت را نمیتوان به عنوان شکست و ناکامی تعریف کرد. تردیدی نیست که برخی از فعالیتها متوقف میشوند چرا که در دستیابی به اهداف خود موفق بودهاند و لزومی برای ادامه فعالیت نبوده است.
کتاب دان و براداستریت اصطلاح ناکامی و یا شکست را برای اشاره به آن دسته از شرکتها برگزیدهاند که به دلیل واگذاری و یا ورشکستگی دست از کار میکشیدند، و یا فعالیتهای زیانده تجاری را کنار میگذاشتند و یا اینکه مشمول تغییر وضعیت حقوقی به موجب قانون میشوند.
به هر حال، برای هر یک از سال های 1940 تا 1962 تعداد ناکامیها (توقف فعالیت تجاری) گزارش شده توسط دان و براداستریت درج شده است. آن دسته از فعالیتهای تجاری که در این کتاب نیامده عبارتند از بنگاههای مالی، موسسات بیمه، بنگاههای معاملات ملکی، راه آهن، ترمینالها، فعالیتهای سرگرم کننده، فعالیت های حرفهای کشاورزی و بسیاری از امور خدماتی انفرادی است. هرگاه یک شرکت فعال تجاری نتواند تقاضاهای (مطالبات) قانونی بستانکاران خود را برآورده سازد، به عنوان شرکت ناموفق تلقی میگردد و چنانچه طرف بدهکار نتواند با طلبکار خود به نوعی به توافق برسد بهتر است براساس مفاد مجموعه قوانین ورشکستگی دادخواست ارائه نماید. در صورتی که میزان معینی از عدم موفقیت وجود داشته باشد و این عدم موفقیت رسماً تایید گردد، شکست قانونی حادث شده است. اصطلاح : ورشکستگی رایجترین واژهای است که در رابطه با شکست قانونی مورد استفاده قرار میگیرد.
همچنین آمار ثبت شده در کتاب فوق ، شرکتهایی که با شکست و ناکامی مواجه شدند را با تقاضاهای اسامی بسیاری از شرکتهایی که تقاضای اعلام ورشکستگی به دادگاه در آمریکا داده اند در آمارهای دان و براداستریت نیامده، شمار تقاضاهای رسمی ورشکستگی ثبت شده بیشتر از تعداد ناکامیها میباشد. تعداد تقاضاهای رسمی ثبت شده در سال 1983 تا 23% افزایش یافته و به 95439 مورد میرسد حال آنکه آمار ناکامیها با 24% افزایش به 31334 مورد رسید.(رهنمای روپشتی،نیکومرام،شاهور دیانی ، 1385: 480)
در ادبیات مالی واژههای غیرمتمایزی برای ورشکستگی وجود دارد. برخی از این واژهها عبارتند از:
وضع نامطلوب مالی[1]، شکست[2]، عدم موفقیت واحدتجاری، وخامت ، ورشکستگی[3] عدم قدرت پرداخت دیون[4] و غیره. البته تعاریف متعددی درباره ورشکستگی وجود دارد که در اینجا به ذکر چند نمونه آن اشاره می کنیم.
در فرهنگ وبستر« شکست» چنین تعریف شده است: “توصیف یا حقیقت نداشتن یا عدم کفایت وجوه در کوتاه مدت”. دان و براداستریت اصطلاح شرکتهای ورشکسته را این چنین تعریف میکنند:
“واحدهای تجاری که عملیات خود را به علت واگذاری یا ورشکستگی یا توقف انجام عملیا ت جاری با زیان توسط بستانکاران، متوقف نمایند”.(Newton, 1998)
در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) ، ورشکستگی را بدین شکل تعریف میکند:
ورشکستگی حالت یک بازرگان یا شرکتی تجاری است که از پرداخت بدهیهای خود ناتوان شود و نتواند پیمانهای بازرگانی خود را عملی کند”. ورشکستگی و مقررات آن تنها دربرگیرندهٔ بازرگانان میشود و چنانچه اشخاص عادی قادر به پرداخت بدهی خود نباشند اصطلاحاً به آنان «معسر» گفته میشود.(صقری،1376 :۴۴)
تعاریف دیگر ورشکستگی به شرح زیر است :
گیتمن[5] معتقد است ورشکستگی هنگامی رخ میدهد که بدهی های یک شرکت از ارزش دارائی های موجود در شرکت تجاوز کند(صقری،1376 :۴۵)
ازنظر حقوقی، ورشکستگی عبارت است از این که بدهکار از کل دارایی خود به نفع طلبکار صرفنظر کند. ولی هرگاه از ورشکستگی برائت حاصل کند، میتواند مجدداً کار خود را آغاز کند. (قائممقام فراهانی، 14:1368)
منوچهر فرهنگ ورشکستگی را، اقدامی قانونی می داند که به موجب آن به طورکلی دارایی های یک بدهکار عاجز از پرداخت بدهی خود به سود طلبکاران ضبط شود. (قائممقام فراهانی، 15:1368)
[1] Distress
[2] Failure
[3] Bankruptcy
[4] Insolvency
[5] Gitman