عوامل یاابعادرهبری تحولآفرین
رهبری تحولآفرین برطبق مدل برناردباس ،براساس چهارعامل نفوذآرمانی (شامل ویژگیهای آرمانی ورفتارهای آرمانی)،ترغیب ذهنی(تحریک فرهیختگی)انگیزش الهامبخش وملاحظات فردی(حمایتهای توسعهگرا)تحقق مییابددرادامه به تشریح هریک ازعوامل اشاره شده پرداخته میشود.
–نفوذآرمانی[1]:درادبیات رهبری،نخستین بعدرهبری تحولگرارانفوذآرمانی ویا بنا به نظر بعضی از نویسندگان کاریزماویارهبری کاریزماتیک تشکیل میدهد.مهمترین مطالعات سازمانی دررابطه با کاریزماتیک رابه این صورت بیان میکند:داشتن اعتمادبه نفس بالا،احساس نیازکردن به یک تأثیرگذاری بالا،مقتدربودن وتوان اقناع نمودن پیروان به شکلی قوی درمورداینکه باورهای خودش به لحاظ اخلاقی درست است.ازنظربس رهبران کاریزماتیک برای برآمدن ازپس عوامل سخت ومشکل به پیروان خود احساس غرور و اعتماد تزریق میکنند (امیرکبیری،1390).نفوذآرمانی رهبردرواقع سرافرازی، فرهمندی، احترام ووفاداری بیچون وچرای پیروی ازرهبری است که حس آرمانی راانتقال میدهدونفوذآرمانی باعث میشودکه رهبران به عنوان مدلهایی ازنقش والگوی رفتاربرای پیروان باشند (موغلی،1383). عامل اول کاریزمابودن یانفوذآرمانی راشرح میدهدکه به عنوان مدلهایی قوی برای پیروان عمل میکنند پیروان توسط این رهبران شناخته میشوندومیخواهندباآنهارقابت کنند.این رهبران معمولا استانداردهای رفتار اخلاقی ومعنوی بالایی دارندو کارهای درست انجام میدهند. آنها عمیقا مورداحترام پیروان هستند و قابل اعتمادمیباشند.آنها به پیروان بینش وحس مأموریت میدهند. در اصل عامل کاریزمایانفوذآرمانی افرادخاصی را توصیف میکند که دیگران را به پیروی از چشماندازهایشان ترغیب مینمایند. چنانچه رهبری تحولآفرین باشد کاریزما یا نفوذآرمانی آن بینشساز و مطمئن بوده و استانداردهای بالایی برای رقابت ایجادمیکند (باس،1999).
نفوذآرمانی(ویژگیهای آرمانی ورفتارهای آرمانی) است که الف- ویژگیهای آرمانی[2]شامل:1-القای افتخاروغروربه اعضابرای همکاری ومشارکت بارهبر؛2-صرف نظرکردن ازتمایلات فردی به خاطرگروه؛3-عمل به شیوه ای که احترام دیگران برانگیزد؛4-نشان دادن احساس قدرت وشایستگی ؛ 5-فداکردن شخصی به خاطرمنافع دیگران؛6-اطمینان خاطردادن ازبرطرف شدن موانع به دیگران؛
ب-رفتارهای آرمانی[3]شامل: صحبت کردن درمورد مهمترین ارزشهاو اعتقاداتشان، تصریح اهمیت داشتن یک احساس قوی نسبت به هدف، توجه به نتایج معنوی واخلاقی، تصمیمات ،گفتگو درباره اهمیت اعتماد نسبت به یکدیگر، حمایت از امکانات هیجان انگیزنوین (انصاری وارسطو،1385) (آغاز،1384).
– ترغیب ذهنی (تحریک فرهیختگی)[4]: تحریک فرهیختگی رهبری تحولآفرین ترکیبی از برخورد باز نسبت به مسأله، فرآیندهای ارزیابی موقعیت، فرمولبندی بینشها و الگوهای اجرایی میباشد. یک چنین گشودگی این بعدروحانی وبرتردارد و به پیروان جهت زیرسؤال بردن مفروضات و تولید راهحلهای خلاقتری برای مسائل کمک میکند.این پویایی الزامات فرهنگ سازمان ورهبری را که مسائل اساسی مانندرعایت حال دیگران رانادیده میگیرندمیشکند(باس،1999).رهبران تحولآفرین ازتحریک فرهیختگی جهت به چالش درآوردن افکاروتصورات وخلاقیت پیروان وشناخت ارزشهاوباورهایشان استفاده میکنند.این امرمستلزم آن است که رهبران،پیروان راجهت آزمایش دوباره روشهای سنتی حل مسائل سوق دهنددرحالی که آنهارابه تلاش جهت رویکردهای جدیدوخلاق برای انجام کارهاتشویق مینمایند(آوولیو،2004).اشاره به برانگیختن پیروان به وسیله رهبربه منظورکشف راهحلهای جدیدوتفکرمجدددرموردحل مشکلات سازمانی توسط پیروان دارد. درواقع رفتاررهبرچالشی رابرای پیروان ایجادمیکندکه دوباره درموردکاری که انجام میدهدکوشش و تلاش نمایندودرموردچیزی که میتواندانجام یابددوباره تفکرکنند(موغلی،1382).رهبران تحولآفرین از تحریک فکری استفاده میکنند.آنهاوضع موجودرابه چالش میکشند.آنهابه پیروان ایدههای جدیدی ارایه داده وآنهارابه چالش وامیدارندتابه تفکربپردازند.آنهادربازاندیشی مفروضات وروشهای قدیمی انجام کارها،تصویرسازی وخیالپردازی وخلاقیت راتشویق میکنندوآنهاعمومااشتباهات، خطاها،ناکامیهاویاایدههاورویکردهایی راکه باایدههای خودشان مغایرت دارند موردانتقادقرارنمیدهند (هامل،1994).سازمانهای مبتنی بردانش به رهبرانی نیازدارندکه بتوانندمحیطی را خلق وحفظ کنندکه پرورشدهنده نوآوری باشد. تحریک فکری به همراه ملاحظه فردی مبنایی برای نقش حمایتگری و مربیگری مؤثرمیباشد (غلامزاده،1391).رهبران تحولآفرین مسئولیت و اقتدار را به پیروان تفویض میکنند.بنابراین پیروان را جهت به تحقق رساندن اهداف سازمانی وبه تحقق رساندن مأموریتها ترغیب میکنند.کسانی که ارزشهای سنتی کمتری دارند احتمالا نسبت به تحریک فرهیختگی رهبران تحولآفرین پذیراترند.این نوع پذیرش اطمینان میدهد که آنها راههای جدیدتفکررابه عنوان چیزی که براثربخشی رهبری کمک میکندراببینند.ازآنجاکه فاصله میان رهبران و پیروان درجوامع سنتی نسبتازیاداست،پیروان انتظاردارند به آنهاگفته شودکه چه کاری انجام دهند بنابراین طرفداران تحریک فرهیختگی ممکن است برای پیروانی که ارزشهای سنتی دارندو میخواهند به آنها گفته شود که چه بکنند ناراحتی ایجادکنند. علاوه برآن، طرفداران تحریک فرهیختگی و نوآوری ممکن است برای مدیران سنتی که این امررا به عنوان خطری در سرراه اقتدارشان حس میکنند ناراحتی ایجادکنند (اسپرتیزروپرتوال[5]،2005).
[1].Idealized Influence
[2].Idealized Infuence(Attributes)
[3].Idealized Infuence(Behaviors)
[4].Intellectual stimulation
[5].Spreitzer
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
رابطه رهبری تحولآفرین وفرهنگ سازمانی بامدیریت دانش معلمان ابتدایی زن آموزش وپرورش ناحیه3شیراز